انواع مدارک نمایش دادهشده:
رژیم صهیونیستی بهرغم اختلافهای متعدد و دشمنی با سوریه، در ابتدای بحران این کشورتصمیم به عدم مداخله داشت و وضعیت دیپلماتیک و عملیاتی محتاطانهای را در پیش گرفت؛ اما بعد از مدتی سیاست این رژیم در سوریه تغییر پیدا کرد و مقامهای تلآویو تلاش کردند که با اتخاذ سیاست مداخلهجویانه و تهاجمی، منافع خود را در بحران سوریه پیگیری کنند. از اینرو، اکنون این رژیم در زمرۀ بازیگرانی محسوب میشود که تلاش دارد زمینههای لازم را برای تداوم و گسترش بحران در سوریه فراهم سازد. نوشتار حاضر به بررسی سناریوهای مطلوب رژیم صهیونیستی در بحران سوریه پرداخته است.
نوشتار حاضر ضمن تبیین چالشهای پیشروی کشور سوریه در مرحلۀ اخیر و ماهها و سالهای آینده، به اهمیت نقش ج.ا.ایران و شرایط فرارو برای اثرگذاری و نقشآفرینی در این خصوص پرداخته است. در این راستا ابتدا سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران درخصوص سوریه و نقشآفرینی آن در فضای بحران تشریح شده و سپس چالشهای آینده و مسائل مختلفی که ایران میتواند درخصوص آنها ایفای نقش کند مورد بررسی قرار گرفته است.
به باور نویسندگان، جنوب سوریه اکنون پس از یکسال از اعلام آتشبس در خطر فروپاشی است. ایران و رژیمصهیونیستی نیز هر یک سعی دارند حضور نظامی و نفوذ سیاسی خودشان را در جنوبغرب سوریه تثبیت کنند. اردن نگران آغاز دوباره درگیری در جنوب سوریه بین گروههای نیابتی مورد حمایت ایران و افراطگرایان سنی است که میتواند موج آوارگان را روانه مرزهای مشترک اردن و سوریه کند. از سوی دیگر، آمریکا هم با هدف اعمال فشار بر ایران ظاهراً قصد دارد همچون عمّان و تل آویو با طرح روسیه در زمینه استقرار دوباره نیروهای ارتش سوریه در جنوب این کشور بدون حضور نیروهای نیابتی مورد حمایت تهران موافقت کند. در صورت اجرای این طرح آرامش پایدار ممکن است در مناطق جنوبی سوریه برقرار شود.
نوشتار حاضر درصدد است به بررسی سیاستهای ایالاتمتحدۀ آمریکا در قبال سوریه در دورۀ ترامپ بپردازد. به باور نویسنده، آمریکا اولویت خود را در سوریه، مقابله با داعش دانسته و به همین دلیل به سمت همکاری با برخی از گروههای سوری بهویژه کردها پیشرفته که این امر زمینۀ نارضایتی ترکیه را فراهم کرده است. اولویت دیگر آمریکا جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در سوریه است که در این راه درصدد تامین منافع همپیمانان منطقهای خود میباشد.
نویسندۀ نوشتار حاضر سعی دارد نگاهی به نقش کشورهای عربی در قبال سوریه داشتهباشد. وی با بررسی نقش کشورهای عربی بهویژه قطر و عربستانسعودی در این کشور معتقد است تحرکات رقابتی این دو کشور با هم و همچنین مقابله با نفوذ ایران نتوانسته موفق باشد و نقش کشورهای عربی را در سوریه کم کردهاست. نویسنده معتقد است ایران توانست کشورهای عربی را در سوریه به حاشیه ببرد ولی با روی کارآمدن ترامپ و دخالت بیشتر این کشور در سوریه، نقش کشورهای عربی به ویژه عربستانسعودی احیا شدهاست.
در نوشتار حاضرحضور نظامی آمریکا در سوریه از طریق پایگاههای نظامی آمریکا و کشوهای ائتلاف بینالمللی به بهانۀ مبارزه با تروریسم، ماهیت مداخله آمریکا در سوریه و تاریخ آن، بر مبنای گزارشها و اخبار بینالمللی، منطقهای و محلی و همچنین پیگیری رسانههای اجتماعی که منابع غنی گزارشها و تصاویر را تشکیل می دهند، بررسی شده است. این نوشتار تلاش کرده به معرفی پایگاههای نظامی آمریکا بپردازد.
نوشتار حاضر به بررسی نقش ترسیم خطوط قرمز برای حفظ چهارچوب بازدارندگی اختصاص یافته است. نویسندگان که از کارشناسان حوزۀ عدم اشاعه در فرانسه هستند، با تأیید حملۀ اخیر نظامی آمریکا، فرانسه، و بریتانیا به مواضع دولت وقت سوریه، آن را جبران خسارات ناشیاز توافق اوباما و پوتین بر سر سلاحهای شیمیایی سوریه ارزیابی کردهاند. آنها مدعی هستند در موارد مشابه آتی، باید ارزیابیهای اطلاعاتی ملی که بنیان اصلی یا بهعبارت بهتر، اساس توجیههای ادعایی حملات را شکل میدهند، به دلایلی مانند حمایت داخلی، در اختیار عموم قرار گیرند. درس دیگر این است که خطوط قرمز باید به دقت ترسیم شوند و کشورها باید از تقریر فیالبداهۀ آن خودداری کنند.
نوشتار حاضر تلاش دارد نگاهی جامع به حمله نظامی آمریکا به سوریه (که در اوایل سال 2018 انجام شد) بیندازد. به باور نویسنده برندۀ اصلی این تهاجم نظام سوریه بوده است که با دریافت ضربۀ کوچک، همچنان بقای خود را حفظ کرده و معارضان سوری نیز بازندگان این تهاجم بودند که امید زیادی به اقدامات آمریکا داشتهاند. به باور نویسنده ایران یکی از اهداف آمریکا بوده است و این کشور در تلاش بوده تا این پیام غیر مستقیم را به سوریه بدهد که حضور ایران برای آمریکا حساسیت زا است. به باورنویسنده حملات فوق اقدامی بیهدف بوده که منجر به تقویت موضع نظامی سوریه و ایران شده است.
دگرگونیها و تحولات عمدۀ مربوط به بحران سوریه - بهعنوان یکی از مهمترین بحرانهای منطقهای غرب آسیا حتی بحرانی بینلمللی در طول چند سال گذشته- در بخش عمدهای از آن غیرمنتظره یا حداقل کمتر مورد انتظار بوده است؛ بحرانی که به دلیل حضور و نقشآفرینی سطح گستردهای از بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی، بسیار پرمناقشه و پیچیده بوده است. نوشتار حاضر به بررسی مهمترین مقولههای کمتر مورد انتظار در این بحران، پرداخته است. مواردی همچون پایداری دولت سوریه و متحدین آن؛ ورود مستقیم روسیه به جنگ سوریه؛ ورود ترکیه به بخشهایی از شمال سوریه و تبدیل شدن سوریه به عرصهای برای زورآزمایی آمریکا و روسیه.
کتاب حاضر به بررسی پیامدهای قدرت گرفتن اخوانالمسلمین سوریه، بهعنوان گزینۀ مردمسالار اسلامگرایی اختصاص یافته است. از دید نویسنده، اگرچه این جنبش بهعنوان حرکتی بنیادگرا شناخته میشد، اما در جریان قیامهای عربی، تحولات آن نشان داد به اندازۀ جریانهای مشابه خود معاند نظامهای سکولار نیست. نویسنده تلاش دارد با بررسی دورانهای مختلف اخوانالمسلمین در سوریه، نقش نسلهای جوان را در ایجاد تحول و نوسازی در ساختارهای فکری و عملی این جنبش مطالعه کرده و احتمال قدرت گرفتن آن را بهعنوان یکی از جهانبینیهای جایگزین در دورۀ ثباتسازی سوریه بررسی کند.