انواع مدارک نمایش دادهشده:
به باور نویسنده، عراق را میتوان از مهمترین همسایگان ایران برشمرد؛ چرا که اثرگذاری و اثرپذیری متقابل دو کشور بر یکدیگر در طول دهههای گذشته بسیار افزایش یافته و تحولات عراق برای امنیت ملی ایران پیامدهای قابل توجهی دارد. در حالی که عراق از سال 2003 با مسائل و مشکلات داخلی متعددی روبهرو بوده است، هجوم داعش و تسلط آن بر بخشهای بزرگی از این کشور در سال 2014، این کشور را وارد بحران امنیتی وسیع و شدیدی کرد؛ بهگونهای که بقای این کشور مورد مخاطره جدی قرار گرفت. در طول سالهای 2015 تا 2017 دولت عراق توانست موفقیتهای مهمی در مقابل داعش و نیز مدیریت تلاشهای جداییطلبانه کردها کسب کند. مسأله اصلی این نوشتار، تلاش برای پاسخ به این پرسش است که عراق در سال 2018 با چه تحولات و مسائلی روبهرو است؟
به باور نویسنده، مهمترین فعالیت این روزهای نیروهای عراقی تمرکز بر عملیات اطلاعاتی و ضدنفوذ است. پاکزاد تأکید دارد که داعش در سایر سرزمینهای اسلامی نفوذ کرده است و بهویژه حضور آن در افغانستان میتواند همچنان برای آیندۀ عراق نگرانکننده باشد. از دید وی، اعلام انتخابات آتی عراق نیز بهمعنای ترجمان پیروزی نظامی در عرصۀ سیاسی است. العبادی تلاش دارد در این انتخابات به نتیجهای برسد که جایگاه او را بیشازپیش تقویت کند. پاکزاد مدعی است ایران در ساختارهای سیاسی عراق نیز نفوذ کرده است، اما درخصوص آیندۀ این کشور بر این باور است که عراق نمیتواند بهتنهایی، با یا بدون دریافت کمک ازسوی ایران، کشورش را بار دیگر بسازد و به حفظ رابطه با کشورهای عرب منطقه و کشورهای غربی بهشکلی موازی نیازمند است
نویسنده با اشاره به تحولات عراق اشاره دارد که این کشور از سال 1980 تاکنون در فضای جنگی قرار دارد که آخرین مورد آن جنگ با گروه داعش است که بهنظر میرسد این جنگها چالشهای جدیای را برای انسجام و کارکرد صحیح دولت در عراق ایجاد کرده است. این چالشها میتواند عراق را وارد یک مرحلۀ حساس و بحرانی تا سرحد درگیریهای داخلی و جنگ داخلی کند که دراینمیان، عدم تمایل جامعۀ عراق به درگیری بیشتر، اصلاحات سیاسی و اقتصادی، کمک گروههای سیاسی عراقی و قدرتهای بینالمللی و منطقهای همچون ایالات متحدۀ آمریکا، کشورهای موثر خلیج فارس و ایران میتواند مانع جدی در افزایش این تنشها باشد، ولی به باور نویسنده بحران ضعف دولت ممکن است سالهای متمادی تداوم داشته باشد.
به باور نویسنده، ایستادگی در برابر نیروهای افراطی درحالی که در زمانهای مختلف عملیات غافلگیرکننده با تکنیکهای مختلف از عملیات جهادی تا بمبگذاریهای انتحاری را به خوبی و تقریبا با موفقیت به انجام میرسانند، بسیار دشوار است و ازسوی دیگر باید توجه داشت اتحاد درمیان نیروهای افراطی بسیار بیشتر از نیروهای آنسوی میدان است، زیرا مجموعهای از بازیگران که حاضر به پذیرش و همکاری با هم نیستند از جبهههای مختلف علیه داعش میجنگند که اقداماتشان گاهی در تضاد و به ضرر نیروی دیگر است. به گفتۀ توماج نیروهای ایرانی توانستهاند مسیر امنی میان بوکمال و قبام بگشایند و این بهمعنای دسترسی صددرصدی ایران به عراق و سوریه است.
به باور نویسنده، کانادا با یک سوال جدی روبهرو شده است که پاسخ به آن بسیار حیاتی است، در هنگامی که این کشور با تصمیمات آیندۀ کاخ سفید برای حضور نظامی در آنسوی مرزهایش تا اندازۀ بسیاری موافق نخواهد بود، باید شرایطی را فراهم آورد تا بدون ضربه زدن به پیمانهای نظامی و ایجاد اختلاف در ناتو این کنار کشیدن را معنا بخشد. بسیاری بر این باورند که ایجاد و کمک به ایجاد عراقی باثبات میتواند نقش دولتهای منطقه بهخصوص ایران را در آن کاهش دهد و خروج کانادا و دیگر کشورها میتواند این هدف را به تاخیر بیندازد و یا کلا به ناکامی بکشاند.
به باور نویسنده، ایران نهتنها با کردها و شیعیان متحد خود در عراق کار کرده است، بلکه توانسته شبهنظامیان طرفدار خود را نیز در آنجا سازماندهی کند ضمن آنکه قدرت نرم خود را نیز ازطریق روابط تجاری و اقتصادی با عراق گسترش داده است. ازطرف دیگر حیدر العبادی نیز نمیتواند شریک مورد انتظار آنکارا در عراق باشد و اکنون نیز علیرغم نشان دادن وحدت رویه میان سران دو کشور، تفاوتهای چشمگیری در نظرات آنها وجود دارد. حس بیاعتمادی عمیقی درقبال ترکیه در بغداد وجود دارد؛ زیرا ترکها همچنان ادعاهای سرزمینی دوران عثمانی درقبال شهرهایی همچون موصل و کرکوک را مطرح میکنند.
به باور نویسنده، مسئولیتپذیری ایرانیها و سرمایهگذاری بلندمدت ایران در منطقه، ریشۀ واقعی نفوذ ایران در منطقه است. کردها و شیعیان عراقی، ایران را شریکی میدانند که به وعدههایش عمل میکند. ظرافتهای حضور ایران در عراق و بیسروصدا بودن نیروهای ایرانی در تعامل با گروههای مختلف و ازجمله جامعۀ کوچک ترکمنهای عراق، نشان میدهد که ایرانیها مدتهاست که به آرامی درحال بسط نفوذ خود در عراق بودهاند.
نویسنده ضمن ابراز نگرانی شدید از سقوط کرکوک و توزخورماتو در شمال عراق و تسلط نیروهای دولت مرکزی عراق و گروه حشد الشعبی بر این مناطق، بر این باور است که دلیل اصلی شکست کنونی حکومت اقلیم کردستان عراق نه توانمندی عراق، ایران و ترکیه و نه وجود گروه شیعی حشد الشعبی، بلکه دودستگی کردها بود. وی در ادامه ضمن مقصر دانستن اعضای اتحادیۀ میهنی کردستان عراق و سایر گروههای کردی که طرفدار ایران هستند در سقوط کرکوک و اینکه این کردها کرکوک را تسلیم دولت مرکزی عراق نمودند، توصیه کرده که کردها بهویژه دو گروه اصلی کرد در عراق باید بعد از این با اتحاد و همگرایی مانع از چندپارگی کردستان شوند.
نوشتار حاضر به فضای پساداعش پرداخته و سرنوشت آتی مردم عراق را بررسی کرده است. نویسنده بر نیروی مردمی برای تعیین سرنوشت عراق تأکید دارد. وی مدعی است عراق به عرصهای برای نزاع ایران و آمریکا تبدیل شده است، درحالیکه رابطۀ بسیار خوبی با کشورهایی که در رابطه با ایران دچار تنش هستند، مانند: کویت، عربستان سعودی، و ترکیه دارد. به باور نویسنده، عراق باید روی پای خود بایستد و در فضای پساداعش نظارت بر امور داخلی و بینالمللیاش را بدون دخالت هیچ نیرویی از خارج از این کشور بر عهده بگیرد.
نوشتار حاضر گفتوگویی است با علی هاشم، خبرنگار و تحلیلگر لبنانی که سابقۀ فعالیت در شبکههای الجزیره، بیبیسی عربی و المیادین را دارد. وی بر این باور است با اینکه داعش درحال ازدست دادن آخرین مناطق تحت کنترل خود است، اما این امر به معنای پایان کار ایده و تفکر داعش نخواهد بود. علی هاشم به بررسی سوالهای زیر پرداخته است: چرا داعش و گروههاي مشابه شكل گرفـت و دلايـل شـكلگيـري آن چيست؟ عراقيها تا چهحد مقابل سياستهاي سعودي آسيبپذير هستند؟ تهـران چه سياستي را درخصوص بغداد بايد اتخاذ كند؟