انواع مدارک نمایش دادهشده:
بهنظر میرسد بنیادگرایی در هر سیستمی مغایر با علت وجودی آن بوده و سبب عدم حرکت بهسمت بقا و توسعه در هر نوع سیستمی ازجمله یک جامعه یا یک جاندار میشود. به باور نویسنده، با وجود تجربههای گسترده، پیچیده و متنوع ما از جهان، همواره در معرض انواع متفاوتی از سیستمها و سازمانها قرار داریم. سازمانهایی که قواعد و مفاهیمی مستقل از حوزۀ گستردهتری از آنچه ما به آن مینگریم دارند. هدف نوشتار حاضر بیان متضاد بودن بنیادگرایی در هر نوع سیستمی با بقا و توسعۀ سیستم است و سعی بر آن دارد تا با مقایسۀ دو رویکرد بنیادگرایانه و لیبرال دموکرات در مورد نحوۀ ادارۀ سیستمی به نام جامعه نشان دهد که چرا و چگونه بنیادگرایی به اضمحلال و نابودی سیستم منتهی خواهد شد؟
در دهههای اخیر مسلمانان به جنبههای سیاسی و اجتماعی آموزش مذهبی ازطریق روشهای نوین پرداختهاند. این مباحث مذهبی گاهی اوقات ریشه در تغییرات جمعیتشناختی اجتماعی و سیاسی؛ ارتقاء سطح آموزش، حکومت و حکمرانی اقتدارگرایانه، ناکارآمدی در عملکرد اقتصادی و دولتی و فساد داشته است. بااینحال نمیتوان آن را کاملاً به این گرایشات تقلیل داد. دراینمیان، چنین مباحثی نهتنها دارای عواقبی برای جوامع مسلمان است، بلکه جوامع غیرمسلمان را نیز دربرمیگیرد، بهخصوص اینکه شکلگیری جنبشهای افراطگرایانه برمبنای استدلالات اسلامی و تهدیدات ناشی از تروریسم، فعالیتهای انقلابی و دیگر اشکال خشونت سیاسی، چنین جوامعی را تهدید مینماید. نوشتار حاضر درصدد توصیف این امر است که چرا این مباحث مورد توجه قرار گرفته است.
قطعنامۀ «جهان علیه خشونت و افراطگرایی»، ازنظر دامنۀ شمول و موضوعات مطرحشده در آن، قطعنامهای مبسوط و گسترده است. از دیدگاه حقوقی میتوان این قطعنامه را در امتداد قطعنامههای مهم مجمع عمومی که درخصوص حقوق بشر و صلح و امنیت بینالمللی صادر شدهاند دانست. نوشتار حاضر، ضمن واکاوی حقوقی اهداف و مفاد قطعنامۀ پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، درخصوص طرق حقوقی تقلیل خشونت و افراطگرایی در عرصۀ ملی و بینالمللی به مداقه پرداخته است.
نوشتار حاضر گزارشی است از نشست تخصصی روابط بینالملل و افراطیگری که با همکاری دانشگاه مذاهب اسلامی در دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی برگزار شد. در این نشست دکتر دهشیری، استاد دانشکدۀ روابط بینالملل وزارت امور خارجه، مطلبی را با عنوان «جایگاه مطالعات افراطیگری در روابط بینالملل» ارائه کرد. سپس دکتر زهرانی، استاد دانشکدۀ روابط بینالملل وزارت امور خارجه ضمن ارائۀ سخنانی فهم افراطیگری در زمینۀ اسلامی را منوط به فهم جهانی شدن دانست. وی درنهایت اشاره کرد در بحث منطقهای، برای امنیتسازی شیعه باید افراطیگری را مورد بررسی قرار داد. دکتر سید محمد ساداتینژاد، رئیس گروه اسلام و روابط بینالملل دفتر مطالعات ،سیاسی و بینالمللی نیز، مطالب خود را با عنوان «تکفیر و روابط بینالملل» ارائه داد.
یکی از جریانهای گسترده امروز در جهان اسلام بهویژه میان اهل سنت، جریان سلفی است؛ جریانی که به خاطر آموزهها و باورهای موجود در آن، بنیادگرا خوانده میشود. بهرغم سادگی موجود در آموزههای این جریان، ترکیب شدن این آموزهها با برخی مکانیسمها و زمینههای اجتماعی و سیاسی جهان امروز، جریان سلفی به مرور زمان به سمت رادیکالیسم سوق پیدا کرده است. برای شناخت زمینههای فکری، اجتماعی این جریان، فرایندهای تاریخی، تقسیمبندیهای درونی، قویترین جریانات زیرمجموعه آن و... با دکتر داود فیرحی گفتوگویی را انجام دادهایم که نوشتار حاضر، حاصل آن است.
افراطگرایی یکی از مهمترین مسائلی است که طی دهههای اخیر در خاورمیانه رشد و گسترش داشته است. پدیده شومی که هزاران نفر قربانی گرفته و صدها خانواده را ویران و هزاران انسان را آواره و بیخانمان کرده است. نوشتار حاضر زمینهها و عوامل بازتولید افراطگرایی را مورد ارزیابی قرار داده است که برخی از آنها عبارتند از: اشغال کشورهای اسلامی توسط کشورهای قدرتمند؛ رژیمهای دیکتاتور؛ جهل، تعصب و قشریگری؛ رسانهها و علمای وابسته و درباری.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و رئیس سابق کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو یا همشهری دیپلماتیک به ارائه نظرات خود درخصوص جریانشناسی افراطگرایی پرداخته است. به باور وی، جریان افراطگرایی مذهبی در دنیای اسلام از دل همین دنیای اسلام پدید آمد و بستر لازم را بهلحاظ فکری و سیاسی داشته و دارد. بنابراین نیازی به طراحی خارجی آن نیست. آنچه هست، تلاش برای استفاده از آن در مسیری است که قدرتهای بزرگ در پی آن هستند.
جریان افراط در جنوب آسیا خود را در دو قالب طالبان و القاعده به نمایش گذاشته است، اما ازآنجاکه تعریف روشنی از این جریان رادیکال در دست نیست، ابهامات زیادی درباره آن وجود دارد؛ بهخصوص اینکه هر دو جریان افراطگرا، در برخی زمینهها دارای اهداف مشترکی هستند و در برخی زمینهها هریک اهداف خاص خود را دارند. نوشتار حاضر ضمن بیان ویژگیها و اهداف جریان افراط در شبه قاره، به آیندهنگری این جریان نیز پرداخته است.
شورشهای مردمی در شمال آفریقا منجربه بروز موج جدیدی از جریانات سلفی جهادی شده است که روزبهروز تبدیل به جریان اصلی و جذابی برای نسل جوانتری از فعالان در این حوزه شده است. این الگوی افراط گرایی جدید از فعالگرایی اجتماعی بهعنوان تاکتیکی مهم استفاده و دولتهای شکننده را تهدید به تخریب و در جوامع منشقق رادیکالیسم را ترویج مینماید. درحالیکه واکنشهای حکومتها به القاعده متمرکز بر تاکتیکهای ضدتروریستی است، اما برای مقابله با این افراطگرایی روبهظهور مجبور به بهکارگیری اقدامات مذهبی، سیاسی و اقتصادی اجتماعی پیچیدهتر هستیم. چراکه این جریان جدید تاثیرات فراوانتری بر آینده منطقه خواهند داشت.
محمدصادق جوکار، پژوهشگر مسائل خاورمیانه و بنیادگرایی معتقد است که واژه بنیادگرایی ریشه در پروتستانیسم اروپایی دارد. وی انتقال این مفهوم به دنیای اسلام و شکلگیری بنیادگرایی اسلامی را شرح داده است و به بررسی تشابه بنیادگرایی و افراطگرایی و شکلگیری پدیده طالبانیسم پرداخته است. وی به تفاوت میان بنیادگرایی اسلامی، یهودی و مسیحی پرداخته است. جوکار به بستر و زمینه بنیادگرایی اشاره کرده و به تقسیمبندی بنیادگرایی اسلامی پرداخته است.